درباره وبلاگ

فاطمه ام،دلبسته ی یکی از دبیرهایم؛عاشقم،عاشق نگاه دریایی اش؛دوستش دارم،آنکس راکه دوستم ندارد؛بی تابشم،بی تاب آنکس که نمیدانم به یادم هست یا نه؟؛خسته ام،خسته از نبودنش؛تنهایم،با وجود همه ی کسانی که اینجا هستند...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نغمه ها و آدرس bi-tabetam.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)


نغمه ها
welcome
دو شنبه 27 تير 1390برچسب:, :: 21:28 ::  نويسنده : دلتنگ نگاهت       
دفعه ی آخر که دیدمش،که شاید آخرین باربوده باشه،صورتم رو بوسید،گرمای صورتش رو هنوز حس میکنم و این گرما هرلحظه آتیش عشقم رو شعله ور تر میکنه...وقتی بود تمام غمم این بود که دوستم نداره ولی...الآن...فقط باشه...به خدا حاضرم سیلی به صورتم بزنه،بی محلی کنه،نگاهم نکنه،بهم لبخند نزنه ولی باشه...اما...عشق من خودش،با دستهای قشنگ خودش و با خواست خودش انتقالی پر کرده...یعنی دوست داشته بره...پس خدایا!هرچی میخواد،بخواه،و هرچی میخوای به صلاحش باشه،آمین...

دو شنبه 27 تير 1390برچسب:, :: 9:14 ::  نويسنده : دلتنگ نگاهت       
سلام،خوبید؟من که اصلا خوب نیستم...آخه میدونید...دوهفته ای شده که عشقم گفته میخواد بره... یعنی فرم انتقالی پرکرده...شما بگید اگه بره من چیکارکنم...؟چطوری یه دبیرزبان دیگه رو تحمل کنم...؟"عشقم دبیر زبانه-فاطمه فداش بشه الهی-"حتی تصورش برام دردناکه...خودش گفته دعاکنم هرچی به صلاحشه پیش بیاد... اگه به صلاحش باشه بره...من خودمو میکشم...بهش اینو که گفتم گفت"دیوانه"ای جانم...عشقم...نفسم...راستی بچه ها،خدا گناه خودکشی رو میبخشه؟؟؟منتظرجوابتونم...

یک شنبه 26 تير 1390برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : دلتنگ نگاهت       
من اینجا که نفساش نیست نفسم میگیره...دلم تنگ خنده هاشه...کاش پیشم بود و مثل همیشه با صبوری باهام صحبت میکرد...خدا میدونه که چقدر دوستش دارم...عشق من!نگاهم کنید،ببینید چه دیوانه ای آفریدید،این دیوونه جونش رو میده براتون،چرا دوستش ندارین...؟اگه انکارمیکنید پس چرا من اینطوری حس میکنم؟باورم نمیشه...۴۵روزه ندیدمش...من طاقت ندارم...به خدا درد دوری خیلی درد بدیه...خیلی...

یک شنبه 26 تير 1390برچسب:, :: 20:36 ::  نويسنده : دلتنگ نگاهت       
به لب جزسرودامیدم نبود/مرابانگ این چنگ خاموش کرد/چنان دل به آهنگ اوخوگرفت/که آهنگ خودرافراموش کرد/دل ازاین جهان برگرفتم،دریغ/هنوزم به جان عشق اوست/دراین واپسین لحظه ی زندگی/هنوزم دراین سینه یک آرزوست:/دلم کرده امشب هوای شراب/شرابی که ازجان برآردخروش/شرابی که بینم درآن رقص مرگ/شرابی که هرگزنیایم به هوش/مگروارهم ازغم عشق او/مگرنشنوم بانگ این چنگ را/همه زندگی نغمه ی ماتم است/نمیخواهم این ناخوش آهنگ را.../فریدون مشیری/گناه دریا

صفحه قبل 1 صفحه بعد